سیمای حسینی، سلوک یزیدی
انقلاب سال ۵۷ املایی بود که در نگارش آن اغلاط فراوان داشتیم!
یکی از غلطهای بزرگ آن بود که عدهای گمان کردند تشکیل حکومت و جامعه اسلامی یعنی همان اندیشه و تفکر و سلوک قبل انقلاب باشد، اما با رنگ و لعابی از مذهب.
مثلا برای تشکیل جامعهای اسلامی لازم نیست رباخواری نباشد. باشد و صدچندان هم باشد، اما رباخوارش ریش داشته باشد و در صف اول نماز جماعت حاضر شود و چه بهتر و اسلامیتر اگر تسبیح در دست و جای مهر به پیشانی هم داشته باشد. و محرم قیمه هم بدهد و سالی یکبار حج و چندبار زیارت هم برود.
خندهآور است. بانکی که علن و آشکار در جنگ با خدا و رسول است و چنان گوشت و استخوان مردم را میدرد که در ممالک و بلاد کفر و الحاد هم بانکها چنین قساوتی در تاراج و غارت دارایی مردم از خود نشان نمیدهند، برای ما داعیهدار محبت حسین بن علی شده است.
شب گذشته یکی از شُعب بانک شهر در تهران را دیدم که روی ساختمان طویل آسمان خراشش با نورپردازی نام مبارک امام حسین را نقش بسته بودند. بنظر خیلی زیبا و باشکوه بود، اما واقعا زیبا نبود.
میدانید چرا؟
چون حسین را باید به راه و رسم خودش دوست داشت، نه به شیوهی کوفیان. حسین را باید به مرام و مسلک زینب و عباس دوست داشت، نه به سنت جاهلان.
اباعبدالله در کربلا به یارانش گفت اگر حقی از دیگری به گردن دارید و به دارایی کسی تجاوز کردهاید، از سپاه من بیرون روید. نمیخواهم خونتان با خون شهیدان این دشت آمیخته گردد. آنوقت بانکهای یاغی که نه کلاهی به مافوق ملت باقی گذاردهاند و نه تمبانی به ماتحتشان، دم از همان حسین میزنند.
چه زیبا گفتهاند که دو حسین داریم و دو محرم و دو عزاداری.
یادمان باشد اولین مجلس عزای حسین را یزید برپا کرد. تکرار میکنم: اولین مجلس عزای حسین را یزید برپا کرد و اصلا خودش روضه خواند و گریه کرد و بر قاتلان حسین لعنت فرستاد.
یادمان باشد.
ـــــــــــ
فرم در حال بارگذاری ...